چیز زیادی نمیخواستم یک من، یک تو یک فنجان چای برای خودم و خودت به تماشای شعله های آتش می نشستیم و تا صبح حرف میزدیم. شاید خیلی خودخواهانه باشد شاید هم پاهایت آمدن بلد نیست